محل تبلیغات شما

دلم گرفته

دیگر خوابیدن بس است.

 

میترسم

نه برای اینکه شاید صبح دیگر را نبینم نه.

از کابوس هایش میترسم.

بدترین لحظه ها جلویم ایستاده اند.

یادتان هست که بودم ؟ یادتان می آید خنده از لبانم جدا نمیشد؟

خنده هایم چه شد؟ لودگی هایم کو‌؟ من قهقه هایم را میخواهم .

 

شکستم ، آنجا که از انسانها دل کندم و رو به خدا کردم اما

انگار خدا هم سرش شلوغ بود

خدایا امروز از تو هم گله دارم .

بزرگترین آرزویم ، کوچکترین معجزه ات بود.

چه شد پس ؟

پشتم را به که گرم کنم ؟

همه ی آرزو هایم را دور ریختم حال فقط خنده هایم را برگردان

تولد33 سالگیت توی 12 سال نبودنت

فراموشت نخواهم کرد

هایم ,یادتان ,خنده ,خدا ,هم ,، ,هایم را ,از تو ,امروز از ,بود خدایا ,شلوغ بود

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مدرسه با نشاط شرمنده خدا